نه به آبی دریاها

asemon

خدایا دوستت دارم واسه هرچی که بخشیدی....

و در آن تابش تنهايي ماهي‌گيران
مي‌فشانند فسون از سر گيسوهاشان.

"دور بايد شد، دور."
مرد آن شهر اساطير نداشت.
زن آن شهر به سرشاري يك خوشه انگور نبود.

هيچ آيينه تالاري، سرخوشي‌ها را تكرار نكرد.
چاله آبي حتي، مشعلي را ننمود.

"دور بايد شد، دور." 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:نه به آبی دریاها,ساعت17:2توسط mozhgan | |